چهار شنبه 27 فروردین 1399
بازدید: 1642
نویسنده : مدیر سایت
نشست علمی
برگزاری نشست علمی یادروز سعدی/مدیرمرکز سعدیشناسی: سعدی، هویت فرهنگسازِ شهر شیراز است
به سنت هرساله، در آستانه اول اردیبهشتماه جلالی، سعدی شناسان، پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان شیخ سخن بر خوان سعدی شیراز نشستند.
نشست علمی یادروز سعدی امروز در تالار مرکز اسناد و کتابخانه ملی مرکز فارس برگزار شد.
در این روز کوروش کمالی سروستانی، مدیرمرکز سعدی شناسی "سعدی را هویتِ فرهنگسازِ شهر شیراز" خواند.
به باور وی، سعدی با تثبیت جایگاه بلند ادبی خویش، اقلیم فارس را و سرزمین زرخیز شیراز را در فرهنگ جهانی و حافظه تاریخی ثبت کرده و مهر دوام زده است.
در ادامه این نشست اصغر دادبه پیرامون «رندی در شعر سعدی»، دکتر محمدجعفر محلاتی پیرامون «صلح در سپهر اندیشه سعدی»، دکتر ضیاء موحد پیرامون «ترجمههای سعدی»، استاد احمد سمیعی گیلانی پیرامون «جدال سعدی با مدعی»، استاد یدالله کابلی خوانساری پیرامون «سی سال با سعدی» و کاوه بهبهانی درخصوص «سعدی و اخلاق فضیلت» سخنرانی کردند
توجه شاعران ایران و جهان به شیراز
مدیرمرکز سعدیشناسی در این نشست گفت: از نخستین زمانی که شاعران به توصیف زادگاه خویش در شعر پرداخته و از دلبستگیهای خود به آن سخن گفته اند، تا به امروز که این امر مصداقی فراگیر، عمومی و جهانی یافته است، انگیزههای گوناگونی را میتوان در لابهلای این گفتهها باز یافت که به تفصیل میتوان بدان پرداخت؛ اما از دیگر سوی، این یادکردها خود به مفهومی تبدیل میشود که در پسزمینه خویش، مانایی و ماندگاری آن شهر و اقلیم را موجب میشود.
کمالی سروستانی افزود: با مروری بر تاریخ شعر و بررسی دیوان شاعران با این رویکرد، میتوان مصداقهای بسیاری را در این زمینه یافت چنانکه شاعرانی همچون منوچهری، فرخی سیستانی، فردوسی، انوری، سعدی و حافظ و مولانا و.... به نوعی، به توصیف شهر و زادبوم خویش پرداختهاند، اما در این میان برخی از شهرها به جهت ویژگیهای خاص فرهنگی و اجتماعی خویش از اهمیت و نظرگاه عمومی و ملی برخوردار شدهاند و به همین دلیل نیز در شعر شاعران دیگر سرزمینها و اقلیمها مورد ستایش قرار گرفتهاند؛ چنانکه شیراز این اقبال را داشته که در این جرگه قرار گیرد و شاعران ایران و جهان به ستایشش بپردازند.
وی ادامه داد: تاثر شاعران از محیط اطراف و عشق و الفتشان به دیار و شهر و کاشانه خود نشان از اهمیت این امر به عنوان هویت فرهنگی و اقلیمی آنان دارد. برخی از شاعران تا پایان عمر خویش زادگاه خود را ترک نکردهاند و برخی همچون سعدی شیرازی، سالها در دیگر سرزمینها زیستهاند و تجربیات حاصل از این سفرها را در آثار خویش با مردمان در میان نهادهاند. بسیاری از آنان در اشعارشان نام زادگاه و شهر خود را به نیکی یاد کردند و برخی نیز با دلتنگی و رنجوری از آن یاد کردهاند و به همین دلیل روی به مهاجرت نهاده، دیار خود را ترک نموده و در اقلیمی دیگر ساکن شدهاند و آنجا را به نیکی ستودهاند؛ چنانکه خواجوی کرمانی در اشعار خویش چنین یاد میکند:
خّرم آن روز که از خطۀ کرمان بروم دل و جان داده ز دست از پی جانان بروم
یا میگوید:
هر نسیمی که از آن خطه نیاید باد است خنک آن باد که از جانب شیراز آید
برخی دیگر از شاعران نیز با عبور از اقلیمی، به پاسداشت آن شهر و یا خاطره خوشی که از آن سرزمین و مردمانش داشتهاند، در شعر خویش ممدوحانه از آنجا یاد نمودهاند.
وی توضیح داد: سرایش اشعاری که درباره میهندوستی، تجلیل و بزرگداشت ارزشها و افتخارات ملی سروده و نوشته میشد و بعداً عنوان «وطنیه» به خود گرفت، در تاریخ زبان و ادب فارسی امری دیرآشناست؛ تا بدانجای که کمتر شاعری را میتوان یافت که ابیاتی در بزرگداشت زادگاهش نداشته باشد. حتی عارفان و صوفیان که دلبستگی چندانی به اقلیم مادی و عالم وجود ندارند، گاهی حب وطنشان معنایی دیگر مییابد؛ چنانکه ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید، درباره بخارا از قول رودکی میآورد:
هر باد که از سوی بخارا به من آید زو بوی گل و مشک و نسیم سمن آید
بر هر زن و هر مرد کجا بروزد آن باد گویی: مگر آن باد همی از ختن آید
که البته بسته به شرایط مختلف تاریخی این مفهوم در نزد شاعران و ادبا تغییراتی را با خود به همراه داشته است، چنانکه دورههای وطنیهسرایی را در ایران می توان به سه دوره پیش از اسلام ، پس از اسلام تا دوره مشروطیت و دور مشروطه تقسیم کرد.
مدیرمرکز سعدیشناسی ادامه داد: به باور بسیاری از پژوهشگران بسیاری از سرودههای اوستا، اگرچه عنوان وطنیه ندارند، از آنجا که در ستایش و بزرگداشت سرزمین آمدهاند، یادآور نوعی وطنیهاند: «میستاییم تو را مانند میهن، ای سپندارمذ». شفیعی کدکنی مینویسد: "با پذیرش اسلام از سوی ایرانیان، مؤلفههای «وطن» دگرگون شد و با مفاهیمی همچون: «عـالم اسلام»، «عـالم بـرین»، «زادگـاه» و سرانجام « جهانوطنی» روبهرو شد".
این سعدیپژوه گفت: در عالم اسلام، هر جا که مسلمانان زندگی میکردند، آنجا وطـن اصـلی آنـان محسوب میشد و در عالم برین، با تعابیری همچون ناکجاآباد، کوی دوسـت، کـنگره عرش، فردوس برین، باغ ملکوت و ... در شعر شاعران روبه رو میشویم. از همین روی بود که پس از آنکه وطن در مفهوم زادگاه، مصداق یافت، عارف قـزوینی مـینویسد: «وقـتی تصنیف وطـنی سـاختـهام کـه ایرانی، از دههزار نفر یک نفرش نـمیدانست وطـن یعنی چه، تنها تصور میکردند وطن شهر یا دهی است که انـسان در آنـجا زاییده شده باشد»
وی ادامه داد: با این اوصاف، شاعران با چنین دیدگاههایی، از سرزمین و وطن و زادبوم خویش؛ جایی که در آن زاده شده و یا بالیدهبودند، یاد کردهاند که البته ضرورت و اهمیت این کار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به باور واجد شیرازی "سعدی نیز که دلباخته سرزمین و دیار خویش است و ماجرای «حب وطن»ش بر همگان آشکار؛ در اشعارش پیوسته از اقلیم و زادبوم خویش، شیراز به گونه مستقیم، بیش از 40 بار، و غیر مستقیم یاد کرده و با محور بیان حقیقی یا استعاری بسیاری از حوادث و ویژگیهای فرهنگی این شهر و مردم آن را روایت کرده است. از سوی دیگر به کار بردن 18 بیت به گویش محلی و قدیم شیراز در مثلثات سعدی میتواند دلبستگی درونی سعدی را نسبت به شیراز و فرهنگ و آداب و رسوم و لهجه مردم این دیار، به خوبی نشان دهد".
کمالی سروستانی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که:یادکرد شاعران و نویسندگان از زادبوم خویش در گستره وسیع معنایی آن چه اهمیتی در ساختار فرهنگی آن اقلیم میتواند داشته باشد؟
وی ادامه داد: افروغ میگوید: "شهر مجموعهای از عوامل زنده و پویاست که هویت آن بسته به عناصر و عوامل تشکیلدهنده محیطهای آن همچون آثار و بناهای تاریخی، گذرها و میادین از سویی، و روح حاکم فرهنگی بر آن از سویی دیگر است که این همه خود مخلوق روح خلاق ساکنان آن است. مجموعه این عوامل، هویتساز اقلیم و سرزمینند که در گذر زمان و بنابر عوامل مختلف میتواند جهشی صعودی و یا قوسی نزولی داشته باشد". در سرزمین ما نیز هویت ایرانی در طول قرون و اعصار به واسطه سیاستهای حاکم ، بر اساس موازین گوناگونی تغییر یافته است؛ اگر روزگارانی تا به گاه ساسانيان، به واسطه فره ايزدي پادشاه، هويت ايراني در گرو وفاداري به شاه بوده و با ورود فرهنگ و تمدن اسلامي، وفاداراي به مذهب، مولفه هويت ايراني تلقی میشده، اما در هماره تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین، هويت ايراني، گذشته خويش را از طريق فرهنگ و زبان و ادب فارسي و آثار گرانقدری که با این زبان خلق و آفریده شده، حفظ نموده است.
کمالی سروستانی تصریح کرد: رويدادهاي تاريخي و فرهنگی هر اقلیم، ساختار بنيادي اجتماعي يا ماهيت آن اقلیم به شمار میرود که به واسطه آن میتواند در حافظه تاریخی جهان ثبت شود.
مهر دوام شیراز در فرهنگ جهانی به دست سعدی
مدیرمرکز سعدی شناسی ادامه داد: سعدی، ستاره تابناک زبان و ادب فارسی يگانهاي است كه سِحْر كلامش به غايت اعجاز دست مييازد، ذكر جميلش در افواه عوام افتاده و صيت سخنش را كه در بسيط زمين رفته، همچون شكر ميخورند و رﻗﻌﮥ مُنشآتش را چو كاغذ زر ميبرند، بر تارک ادب جهانی چنان خوش درخشیده است که به گفته خودش:
هفت کشور نمیکنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی
با تثبیت جایگاه بلند ادبی خویش، اقلیم فارس را و سرزمین زرخیز شیراز را در فرهنگ جهانی و حافظه تاریخی ثبت کرده و مهر دوام زده است.
شیراز پس از سعدی به شیراز فرهنگی و ادبی تبدیل شد
کمالی سروستانی ادامه داد: شعر فارسي كه در خراسان بزرگ زاده شده بود، در شهر شيراز و در آثار سعدي به كمال رسيد. سبكي كه سعدي بنيان آن را براساس واقعيت اجتماعي، سنت فرهنگي و تجربه و خلاقيت شخصي پي ريخت، در تاريخ ادبيات فارسي چنان جايگاهي يافت كه با كمي تسامح ميتوان تاريخ ادبيات فارسي را به دوران پيش و پس از سعدي تقسيم كرد. این امر به هویت فرهنگی شیراز پیش از سعدی و پس از او نیز تسرّی پیدا کرد چنانکه پس از سعدی شیراز از آوازه ای ماندگار و مانا برخوردار گردید و شیراز جغرافیایی و تاریخی پس از سعدی به شیراز فرهنگی و ادبی تبدیل شد.
وی توضیح داد: در نگره های توسعه نوین شهری نیز تنها توجه "کالبدی" شهر را پویا و زنده و شاد نمیکند. شهر با روحش زنده است. برای توسعه و آبادانی شیراز باید به " جان" آن توجه کرد و " تن" شیراز را در خدمت آن قرار داد. "جان" روح شهر است و "تن" کالبد آن. روح شهر یعنی خاطره جمعی، عشق ورزی، مهربانی. روح شهر یعنی " فرهنگ شهر" و بدینسان "سعدی" در کنار "حافظ" و دیگر عالمان و عارفان و شاعران و نویسندگان و هنرمندان ، روح، فرهنگ و هویت شیرازند که بی حضور آنان شیراز کالبدی است بی جان.
مدیرمرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس ادامه داد: پرسش نهایی آن است که به راستی این شهر و مردمان آن برای تکریم نام بلند سعدی چه کرده اند؟ چگونه او را پاس داشته اند و دین خویش را بدو چگونه ادا نموده اند؟ آیا شیخ بلند آوازه شیراز از بارگاهی درخور، تندیسی بایسته و سردیسی شایسته برخوردار است؟ دیوارهای این شهر سخنان گوهرین او را چون کسوتی فاخر بر تن نموده اند؟ زائران بارگاهش از میهمانسرایی در خور شیخ برخوردارند آن گونه که در زمان حیاتش، خوان رِباطش گسترده بود؟ کتابسرایی در خور شیخ پدید آمده است؟ کیفیت و کمیت نشست های علمی و فرهنگی با موضوع سعدی و آثارش در هر سال چگونه است؟ آثار شیخ و بینش حکیمانه او تا چه میزان در تار و پود خانواده ها و اجتماع ما رخنه نموده است؟ برای باروری و نوگستری این فرهنگ غنی تا کنون چه کرده ایم؟ چند فیلم، سریال و تئاتر با موضوع سعدی و آثارش، ساخته و پرداختهایم؟ موسیقی سنتی و پاپ ما تا چه اندازه با اشعار سعدی همراه بوده است؟ دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی ما تا کنون چند کرسی را به سعدی پژوهی اختصاص داده اند؟ میزان اقبال رساله ها و پایان نامه های تحصیلی از این موضوع چگونه است؟ چند نشریه تخصصی علمی به سعدی و آثارش اختصاص دارد؟ میزان چاپ و نشر کتاب های تخصصی پیرامون سعدی و آثارش چگونه است؟ سازمان های علمی و پژوهشی و فرهنگی ما چند جایزه را به نام شیخ اختصاص داده اند؟ و بسیاری پرسش های دیگر که با نگاهی به کارنامه تنک مایه سعدی پژوهی، متاسفانه پاسخی در خور شیخ ندارند.
قصور درباره سعدی
وی تصریح کرد: آنچه که پیداست، آن است که سازمانها و نهادهای اجرایی ما در ادای دین خویش به سعدی، قصور بسیار داشته اند. دانشگاه ها و مراکز علمی و فرهنگی ما نیز از این امر مستثنی نیستند. کارنامه چاپ و انتشار کتاب در سال 1395 نیز در قیاس با سال های پیشین، سیری نزولی را طی کرده است. بر اساس آمار ارائه شده در سال 1395، جمعاً 126 عنوان کتاب در شمارگان 161250 در رابطه با سعدی منتشر شده است.
این همه از آن روست که آگاهانه به یاد آوریم که اینک گاه آن فرا رسیده تا با ژرفنگری بیشتری به داشته های خود بیندیشیم و میراثی غنی را که بدان دست یافته ایم چنانکه باید پاس داریم. بر فرهنگ بلندآوازه این سرزمین برگی بیفزاییم و نقشی بینگاریم و روح خویش را، سعدی را پاس بداریم.
رندی مفهومی را در سعدی میبینیم
«اصغر دادبه» با موضوع «رندی در نگاه سعدی» در این نشست سخنرانی کرد و گفت: بازهم این را تکرار میکنم که اگر سعدی نبود، حافظ نبود. ولی اگر حافظ نبود، سعدی بود. وقتی که اساس سعدی است و از آن طرف، رندی با حافظ قرین هم هستند. این رندی چه وضعیتی داشته که به آنجا رسیده است؟
این استاد ادبیات متذکر شد: این واژه که از آن سوی « تاریخ بیهقی» کاربرد داشته در معانی مثبت و منفی به کار رفته است. یک کاربرد لغوی داشته که در این کاربرد همواره منفی بوده است. در «تاریخ بیهقی»، «بوستان و گلستان» رندی لغوی و منفی است. امروز هم همینطور است. اما آن صورت دومی که دارد به صورت یک اصطلاح خود را نشان داد و معنی مثبت شد. سنایی که از خیلی جهات پیشتاز است مثل خود سعدی از این واژه با کاربرد لغویاش استفاده میکند. در عین حال قالب هم در حد زیادی تعیینکننده است. یک واژه ممکن است در یک قالب خاص یکجور دربیاید و در قالب دیگری جور دیگری دربیاید.
دادبه افزود: سنایی در مواردی که رندی هم لغوی است و هم در متون حکمی و تعلیمی آن را به کار میبرد، بدون تردید معنای منفی دارد. در بوستان و گلستان هم همینطور است، اما همان صورت منفی وقتی در مقدمه قصاید غزلگونه یا غزلهای سعدی قرار میگیرد دگرگون میشود.
این پژوهشگر در ادامه گفت: چرا تا میگوییم رندی، حافظ در ذهنمان میآید و مثلا سنایی و خیام نمیآید؟ زیرا رندی در حافظ به یک مکتب تبدیل میشود. یک رندی مفهومی داریم و یک رندی که عنوان پیدا میکند و برایش تابلو میزنند. رندی مفهومی را در سعدی میبینیم، اما این رندی در کار حافظ تشخص پیدا میکند.
سعدی؛ پل تمدنی
پایانبخش قسمت نخست نشست علمی یادروز سعدی سخنرانی محمدجعفر محلاتی با موضوع «صلح در سپهر اندیشه سعدی» بود.
او سعدی را پل تمدنی دانست و گفت: در جایی که حمله مغول یک گسست تمدنی نه تنها در ایران، بلکه در جهان اسلام ایجاد کرد، سعدی نقش پل تمدنی را داشت. سعدی در قرنی است که مغولها حمله میکنند، اما به صورت واکنشی عمل نمیکند و درونگرا هم نمیشود؛ برای همین نقش تمدنی ایفا میکند که بسیار شگرف است. سعدی شاعر بهار اندیشه و صلح در فصل خشونت مغول است، اما قدر سعدی خیلی شناخته شده نیست.
او در ادامه با بیان اینکه اخلاق صلح سه ساحت دارد، اظهار کرد: این سه ساحت اخلاقِ جنگ، اخلاقِ بخشایش و اخلاقِ دوستی است. نمونههای این سه ساحت در شعر سعدی در قرن هفتم و وسط حمله مغولها زمانی که جهان در فروریزی است دیده میشود. سعدی به هر سه ساحت اخلاق صلح نگاه ویژه دارد و هر سه را میفهمد. این موضوع با توجه به تئوریهای امروز بسیار جالب توجه است.
محلاتی در پایان به ارائهی شاهد مثالهایی از شعر سعدی در این زمینه پرداخت.
هئیت رییسه بخش اول نشست علمی یادروز سعدی فرح نیازکار، سیروس رومی و صدرا ذوالریاستین بودند.
نباید گول سادگی سعدی را بخوریم
در بخش دوم نشستهای علمی یادروز سعدی ضیاء موحد، به عنوان اولین سخنران دربارهی ترجمههای سعدی سخن گفت و اظهار کرد: در ترجمه سه روش کلمه به کلمه یا تناظر یک به یک، نقل به معنا و معادلآفرینی داریم که سعدی هر سه نوع ترجمه را دارد.
این شاعر و منطقدان با استناد به کتاب گلستان تصحیح غلامحسین یوسفی چاپ اول سال ۱۳۶۸ به ارائه نمونههایی از این موضوع پرداخت.
موحد سپس با بیان اینکه بعضی فکر میکنند متن سعدی را خواندن آسان است گفت: سیدی یکی از هنرمندان که چند غزل سعدی را خوانده به دستم رسید، اما تکیهها را اشتباه گذاشته بود، به نحوی که معنای شعر تغییر میکند، نباید گول سادگی سعدی را بخوریم؛ سهل و ممتنع بودن شعر سعدی همین است.
عهد کردهام از سعدی بنویسم
در ادامه یدالله کابلی خوانساری که نمایشگاه «۳۰ سال با سعدی» شامل آثار خوشنویسی او در یادروز سعدی افتتاح شد در سخنانی گفت: خوشنویسی، هنری معنایی و مفهومی است که تاریخچه گرانقدری دارد و در موزههای جهان آثاری از خوشنویسی ایرانی دیده میشود.
او با تاکید بر اینکه از تقلید گریزان است گفت: محال است که به آخرین نوشتهام نگاه کنم و همچنین هنرمند زمانی میتواند آثار ماندگار به جا گذارد غور کند و مطالعه زیاد داشته باشد.
وی با اشاره به آثاری که در نمایشگاه «۳۰ سال با سعدی» ارائه کرده است بیان کرد: این آثار هرکدام بخشی از آنات ناب، آنات شاد و زندگی من است. فکر نکنید خوشنوسی فقط صحبت از زیباییها است، بلکه صحبت از فریادها دردها و رنجهاست.
«کابلی خوانساری» سپس با بیان اینکه هنر خوشنوسیس از چشمه معنا و مظهر معرفت استفاده میکند، با آرزوی سلامتی برای محمدرضا شجریان گفت: هر بار سوال کردم شما چگونه از منزل آواز به منزلهای دیگر میرسید، گفتند شعر پر پرواز من است.
این هنرمند با بیان اینکه درست نیمقرن پیش و در سال ۱۳۴۳ به کلاس خوشنویسی پا گذاشته است، به فعالیتهایش در زمینه خط شکسته اشاره کرد و گفت: سعی کردم ببینم خط شکسته در زندگی امروز چه نقشی دارد و ابعاد تزیینی آن را گرفتیم. ترکیببندی و فضا شناسی در خط شکسته بسیار زیاد است.
کابلی خوانساری در پایان گفت: عهد کردهام در طول این سالها از سعدی بنویسم و با بهرهمندی از شعر سعدی تلاش میکنم مجموعهی قابلی منتشر کنم.
هنر «جدال سعدی با مدعی«
سپس احمد سمیعی گیلانی با موضوع «جدال سعدی با مدعی» به سخنرانی پرداخت و گفت: خیلیها در گلستان با داستان جدال سعدی با مدعی آشنا هستند. اما هنرهایی که در این قطعه به کار برده و روابطی که برای مناظره ر عایت کرده جالب توجه است و درباره این مسائل صحبت جدیای نشده است.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی با ارائه خلاصهای از داستان جدال سعدی با مدعی بیان نکتههای مورد نظرش در این باره پرداخت.
آخرین سخنران برنامه کاوه بهبهانی مترجم و محقق فلسفه بود با موضوع «سعدی و اخلاق فضیلت» بود.
هیئت رییسه بخش دوم نشست علمی یادروز سعدی علیاصغر محمدخانی، ژان مارک هووس
(استاد دانشگاه از فرانسه) و جعفر موید شیرازی بودند.
محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب هم در سخنانی به کم بودن سعدیپژوهی و ترجمه سعدی در فرانسه اشاره کرد و گفت: این کمبودها در حالی است که «بینوایان» ۱۸ ترجمه در ایران دارد و ۲۳۱ بار چاپ شده است.
وی ابراز امیدواری کرد با همکاریهای مشترک فرهنگی، حوزه سعدیشناسی و ادبیات فارسی در فرانسه نقش بیشتری بگیرد وترجمههای جدید انجام شود