نیازکار:

مضامین مشترک در شعر سعدی و سهراب سپهری وجود دارد

فرح نیازکار پژوهشگر و منتقد ادبی گفت: سعدی و سهراب سپهری به‌گونه‌ای کلی و در بُعدی وسيع نگران انسان و سرنوشت انسان هستند و مصداق این همه را در بسیاری از اشعار آنها می‌توان بازیافت.  

شصت و هشمین جلسه از سلسله‌ نشست‌های «بر خوان سعدی» از سوی انجمن فرهنگ و ادب شیراز و با همکاری مرکز سعدی‌شناسی و مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس برگزار شد.

در این نشست که همزمان با زادروز سهراب سپهری، شاعر معاصر برگزار شد، دکتر فرح نیازکار، سعدی‌پژوه و پژوهشگر در بخشی از سخنرانی خود پیرامون «هم‌اندیشی سعدی و سهراب سپهری»، گفت: عرصه ادبیات، عرصه خودیابی مخاطب و همدلی با ویژگی‌های «متن» است و معاصر بودن ادبیات هم، ریشه در خاستگاه انسان معاصر و اندیشه‌های تازه وی در قلمرو آفرینش‌های ادبی و هنری دارد.

به گفته این استاد دانشگاه، معاصر بودن، انگیزه‌ای است برای نوعی «گفتمان» راه‌جویی، مفاهمه در فضای اندیشه‌ها و شکل‌های بیانی مدرن و پسامدرن، و در واپسین نگاه، چشم‌انداز یک نگاه تازه بر بنیاد گذشته‌هایی دور و نزدیک است، «اما باید به خاطر بسپاریم كه داشته‌های امروز ما در عرصه درخشان ادب معاصر ریشه در ادبیات كلاسیك ما دارد؛ ادبیاتی كه قرن‌هاست نوع بشر از آبشخور آن بهره‌مند است و در عرصه‌های گوناگون زندگی او را یاری می‌كند.»

هیچ امر بدیعی جز بر بستر یک سنت ریشه‌دار قوام نمی‌یابد
نیازکار در ادامه افزود: هیچ اثر برجسته و نوینی، هر چند واجد بدایع و بدعت‌های پرشمار، جز بر بستر یک سنت بزرگ و ریشه‌دار، نمی‌تواند قوام گیرد و دوام یابد. این مسأله، به‌خصوص در پهنه ادب فارسی و در عرصه شعر، امری مسلم و قابل اثبات است.
نیازکار با بیان اینکه باید پذیرفت که هر اثر نوین و هر نوآوری و بدعتی در شعر و ادب، مستلزم خروج از سنت و فراتر رفتن از آن است؛ یادآور شد: این فراتر رفتن با نفی و نابودی سنت تفاوت دارد.
وی سپس با اشاره به اینکه در آستانه مشروطیت تلاش‌های بسیاری برای نوآوری در شعر و ادب فارسی صورت گرفت، افزود: این تلاش‌ها با ظهور نیما در شعر و هدایت و جمالزاده در نثر بستر و زمینه تحول عمیقی را فراهم ساختند که محصول آن شعر نیما و جهان داستانی مدرن فارسی بود، اما همین دستاوردها نیز ریشه در غنای انكارناپذیر ادبیات كلاسیك این سرزمین داشت.
به اعتقاد نیازکار، اگر چه مسأله جهان جدید و پس از مشروطه به‌کلی با جهان سنتی و کهن متفاوت بود، اما ذات بینش و زیباشناسی و انسان شناسی کهن ایرانی در آثار جدید هم‌چنان پابرجا بود.


ردپای اندیشه شاعران کلاسیک در ذهن شاعران معاصر
فرح نیازکار در ادامه گفت: بی‌شك هنر و ادب این سرزمین همواره بر پایه سنت خود باقی مانده است؛ سنتی كه ساختمان‌های ذهنی آن نظام فرهنگی ما را حفظ می‌كند.
وی با بیان اینکه در این نظام فرهنگی، مفاهیم و الگوها در جوهره باطنی خود تجدید حیات می‌كنند، یادآور شد: این تجدید حیات به‌گونه‌ای است كه می‌توان ردپای بسیاری از ویژگی‌های شعر كلاسیك و اندیشه شاعران كلاسیك را در شعر و ذهن شاعران معاصر بازیافت.

اشتراک اندیشگانی سعدی و سهراب سپهری
فرح نیازکار سپس گفت: سعدی و سهراب سپهری تنها برخی از این نوع شاعران‌اند كه می‌توان در شعر آنان مضامین اندیشگی مشتركی را بازیافت كه به گونه‌ای شاخص سبكی آثار آنان نیز به شمار می‌رود.
به گفته وی، این اشتراك اندیشگی در آثار این دو شاعر در سه مقوله زیر قابل بررسی است: نمودهای عرفانی در شعر، نمودهای طبیعت‌گرایی در شعر و نمودهای اجتماعی در شعر.
نیازکار در توضیح نمودهای عرفانی در شعر یادآور شد: عرفان جاری در آثار سعدی و سپهری، تلفیقی از عرفان اسلامی و عرفان اشراقی است که به‌واقع مصداق حقیقت در عرفان الهی برای آنها وجود خداست و با «عشق» و «ذوق» و «اشراق» همراه است.
به باور او، عرفان سعدی و سپهری، عرفان تأمل و آرامش است و در تمامی اجزا و عناصر شعر آنها این امر نمود دارد و شعر این دو شاعر با وحدت وجود، معنا و هستی می‌یابد؛ «و از این منظر، با تفرج در صنع باری، به طلب دوست می‌پردازند.»
فرح نیازکار در توضیح نمودهای طبیعت‌گرایی در شعر نیز بیان کرد: طبیعت برای سعدی و سپهری شاخصه‌ای مقدس است و آنها در همه اشیاء به‌ظاهر بی‌جان نیز «شور خواستن» و «شوق رفتن» و «وزن بودن» می‌دیدند.
این سعدی‌پژوه نمودهای اجتماعی در شعر سعدی و سپهری را نیز اینگونه توضیح داد: سعدی و سپهری به‌گونه‌ای کلی و در بُعدی وسیع نگران انسان و سرنوشت انسان هستند؛ چنانکه مصداق این همه را در بسیاری از اشعار آنها می‌توان بازیافت.
در ادامه این نشست، دکتر مرتضی جعفری و ندا محمدی به متن‌خوانی گلستان و شرح و تفسیر آن پرداختند.

برچسب ها :
 
از   1   رای
5

عکس های خبر

نظرات