گزارش يازدهمين يادروز سعدي در شيراز
مراسم گشايش
يازدهمين يادروز سعدي، شاعر بزرگ و ستاره تابان زبان و ادبيات فارسي و پايهگذار مكتب ادبي شيراز، در شب اول ارديبهشت ماه 1386، در شيراز و در جوار آرامگاه شيخ كبير، سعدي شيرازي برگزار گرديد.
روزي كه به يُمن خوبيها و زيباييهاي انديشه سعدي، چون شعر و نامش «جهانگير» شد. در اين ده سال گذشته، هر ساله همزمان با شيراز و برخي از شهرهاي ايران، در بسياري از كشورها نيز دوستدارانش اين روز را به جشن نشستهاند و از خوان، حكمت، عشق، پند و زيباييهايش، خوشهها چيدهاند.
در شب آغازين ارديبهشت ماه جلالي امسال نيز، هم نفس با عطر دلآويز شب بوهاي سعديه و حضور گرم و تنگاتنگ دوستداران سعدي و فرهنگوران اين مرز و بوم، در فضايي صميمي و آرام، مراسم گشايش يازدهمين يادروز سعدي توسط مركز سعديشناسي و به همياري سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و صنايع دستي فارس، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي فارس، اداره كل اوقاف و امور خيريه استان فارس و موسسه آموزش عالي حافظ شيراز برگزار گرديد.
در مراسم گشايش اين يادروز كه در ساعت 7 بعدازظهر روز جمعه 29 فروردين ماه در سعديه برگزار شد، آيتالله محييالدين حائري شيرازي پيرامون «انديشه سعدي» و نقش انديشه وي در ساختار شناسي مسايل اجتماعي، سخنراني نموده، در بخشي از سخنان خود بدين نكته اشاره كردند كه سعدي علمش را از همة مردم گرفته است. شاگرد خوبي براي انسانها، حوادث و براي خلقت بوده است. از هر مسئلة سادهاي يك درس گرفته است و بدين ترتيب انديشه سعدي بايد در همه جا مورد استفاده واقع شود. اگر اين گونه شد، تهاجم فرهنگي عقب نشانده ميشود. سعدي به ما ميآموزد كه:
تو خود را چو كودك ادب كن به چوب
به گرز گران مغز مردم مكوب
تو با دشمن نفس هم خانهاي
چه در بند پيكار بيگانهاي
و بدين ترتيب به ما يادآور ميشود كه تو دشمنت را در درون خود پيدا كن. دشمن تو كبر و خودخواهي توست. دشمن تو خودپسندي توست. اين امر براي تو وسعت دنيا را تنگ را ميكند.
در ادامه اين نشست، دكتر صفار هرندي، وزير فرهنگ ارشاد اسلامي، به ارايه سخنراني پرداخته، ضمن تبريك اين يادروز به دوستداران فرهنگمدار وارسته ايران، به اهميت تأثيرپذيري فرهنگ و ارشاد اسلامي ايران از سعدي بزرگ و زانو زدن در مكتب وي جهت دستيابي به اهداف والاي سعدي اشاره نمود.
وي سعدي را محور فرهنگي ايراني دانسته و شناخت از وي را منجر به شناخت فرهنگ اين مرز و بوم و مردمان آن دانست. او همچنين براي پالايش فرهنگ عمومي از نابايستهها، رجوع به كتاب كليات را پيشنهاد نمود و سعدي را مربي و مرشدي دانست كه ميتواند به نيكي دستگير همگان باشد.
در ادامه اين سخنراني اسفنديار رحيم مشايي، رييس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و صنايع دستي كشور، ضمن ابراز خرسندي از حضور در بارگاه سعدي و ديدار دوستداران سعدي، اظهار داشت كه انبوه ظرفيتهاي عظيم انساني براي پاسداشت ارزشهاي بشري، براي پاسداشت عشق، محبت، شاد ساختن انسانها، بهرهبرداري شايستهتر از هستي در فحواي كلام سعدي، بسيار است. او معتقد است كه بسياري از شاعران بزرگ در سايهسار سعدي و حافظ روييدهاند و تناور شدهاند.
دانش و بينش سعدي و مرام و نگاه سعدي، امروز جلوهگرتر از گذشته ميدرخشد و اين است قيمت كلام و كتاب سعدي. پس از گذر چند قرن امروز با اطمينان بيشتر و جسارت و خلوص بيشتر در برابر انديشههاي بلند و سخنان نغزآفرين سعدي سرِ تسليم فرو ميآوريم. امروز روز تكريم همه انسانهاي عاشق است. آنان كه جلوهها و لايههاي برتر حيات را درك كرده، ميفهمند. امروز روز تكريم انسان و خداوند است.
پس از آن، گروه خورشيد به سرپرستي محمدرضا درخشاني، نوازنده تار و بهزاد توكلي مدير گروه ـ نوازنده سه تار، حامد افشاري، قيچك باس / ساناز ستارزاده، تار / نسترن هاشمي، سنتور / هنگامه مشهدي، 4 تار / سارا رضازاده، تار / رادمان توكلي، تار / رضا اصغري، تار / حميدرضا مرتضوي، سه تار / نجمه صغير، عود / مهرداد ناصحي، كمانچه / كامران يعقوبي، تمبك / كيوان فرزين، سنتور / شاهو عندليبي، ني / بهاره حاجي مديري، قيچك آلتو / زهرا رنجپور، دف / شهريار فاضل نظري، دف / شيما شاه محمدي، قيچك آلتو و محمد معتمدي، آواز، به اجراي موسيقي زنده از اشعار نغز و دلنشين سعدي شيرازي پرداختند. آنچه را كه همگان از آن محفل به ياد ماندني با خود به همراه بردند، عشق، صميمت و كلام عاشقانه سعدي بود كه پيوسته با خود زمزمه ميكردند:
همه عمر بر ندارم سر از اين خمار مستي
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي
نخستين نشست علمي
ساعت 30/8 صبح روز شنبه، اول ارديبهشت ماه جلالي كه بر برگ گل از شبنم اوفتاده لآلي، نشستهاي علمي يازدهمين يادروز سعدي در تالار حافظ شيراز برگزار گرديد.
پس از قرائت قرآن مجيد، كوروش كماليسروستاني، مدير مركز سعديشناسي، نخستين سخنران از نخستين نشست علمي، به سخنراني پرداخت و با توجه به نامگذاري سال 1386 به عنوان سال زندگي، زبان و شخصيت سعدي در بخشي از سخنان خود اظهار گفت كه:
تاریخچه زندگانی و نیز دوران شناسی سعدی به گونهاي ناشناخته در هالهای از شک و گمانها و ظنهایی غریب فرو رفته و تاکنون شواهد و مدارک مستدل و صریح مبنی بر دستیابی به حقیقتی واحد پیرامون وی در تذکرهها و کتب تاریخی و یا آثار خود شیخ یافته نشده است و تمامی آن چه را که از وی باز می شناسیم، حدسها و گمانههایی است مبنی بر برداشتهایی که گاه چندان استوار نیز به نظر نمیرسد. این بدان معنی است که متأسفانه شخصیت سعدی، زندگی، جوانی، محل اقامت، تحصیل، مسافرتهای احتمالی و نیز چگونگی گذران زندگی در طول دورانهاي مختلف، روابط وی با شاعران و نویسندگان، حاکمان و دوستان و... تحقیقاتی خلاقانه و یا نوگسترانه مستدل صورت نگرفته است تا براساس آن به حقایقی روشن و بنیادین از سعدی بزرگ، دست پیدا کنیم. آن چه را که از خلال حکایات گلستان و قصاید بوستان به دست آوردهایم، نیز به اعتقاد برخی تنها میتوان « قاب هایی دانست که سعدی طالب خود را در آن گذاشته و نباید از آنها صحت تاریخی متوقع بود... پس ناچار نباید دنبال سعدی تاریخی رفت، بلکه باید دنبال سعدیی شتافت که گلستان را نوشته، بوستان را به نظم آورده، قصاید ارزنده و غزلیات بی مانندی سروده است.
اساساً سعدی حقیقی آن است که از این آثار سر بیرون میآورد... تراوشهای روح سعدی بهتر از هر کتاب تاریخی او را به ما نشان می دهد. به باور این اندیشه است که برخی جستن حقایق عقلانی و فکری سعدی را در آثارش، منوط به بازیابی قوت و قدرت نهفته سعدی در طرز بیان و سبک سخن وی میدانند و همین امر جز در سایه کشف اسرار ترکیبات و تلفیقات تار و پود سخن او و نیز درک ماهیت کلامش صورت نخواهد گرفت و خود، کلام سعدی را به گواه میگیرند که:
همه سرمایه سعدی سخن شیرین بود
واین از او ماند، ندانم که چه با او رود
و از این رهگذار به بازجست هنرهای کلامی سعدی پرداخته و قدرت بیانی و فن هنری او را در خلق کلامی که سهل و ممتنعش میدانند و خاص سعدی است، باز مییابند. بدین ترتیب به «تأویل متنی» که در حکم شناخت معنای هر گزاره از سخن است، میپردازند و معتقد به نیت مؤلف و پیام حاصل از خلق اثر وی میباشند، نه شناخت وی و با خوانش آثار مؤلف تنها در کشف حقایق و مفاهیمی هستند که در لابهلای این متون نهفته است. آنان معقتدند که در بحث «بررسی گفتار و بیان خالق اثر» میتوان با عناصر اندیشه و ذهنیت اندیشگر ارتباطی بازیافت که ما را به شناخت بیشتر معانی و مفاهیم متن ره مینماید.
در سوی دیگر محور اندیشگی پیرامون آثار و مؤلفان، گروهی دیگر حضور دارند که شناخت و آگاهی از شخصیت و دوران زندگی وی را بسیار مهم و قابل توجه دانست، بار دیگر به دوران شناختی صاحب اثر و یا مطالعه آثار وی در صدد تبیین ناشناختههایی از مؤلف میباشند و صراحتاً آگاهی از این پرسش ها را منوط به شناخت از مؤلف و یا صاحب اثر و تمامی ویژگیهای اندیشگی وی اعلام میکند. برخی دیگر نیز برآنند که « از بررسی نقادانه جزییات زندگینامه شاعر، نه تنها احتمال تفسیر قضاوتهای تاریخي درباره و انتظار میرود، بلکه این بررسی میتواند شرح و تفسیرهای مربوط به وی را از بنیاد دگرگون کند.» و بدین ترتیب بررسی نقادانه اثر را به عنوان راه حلی در جهت کشف اسرار مؤلف و صاحب اثر معرفی می کنند. از طرفی دیگر هم چنان این عقیده نیز وجود دارد که « غالب مشاهدات و حکایات و مطالبی را که سعدی راجع به خود نقل می کند، معلوم نیست تا چه اندازه مقرون به حقیقت و واقع است و... و آن چه در این باب اصحاب تذکره و ارباب تواریخ نوشتهاند، مشکوک و محل شبهه و تردید است. عرصه این ناآشناییها و ناشناختگیها تنها به قلمرو و دوران شناختگی زندگی سعدی و نیز عملکردهای وی محدود نمیگردد، بلکه گستره وسیعی از ابهامات را نیز پیرامون آثار وی، تردید در تعلق برخی آثار همچون هزلیات به وی، تاریخ سرودن بخش های مختلف کلیات سعدی و نحوه و ترتیب قرار گرفتن این آثار و... را در برمیگیرد که بیشک پس از گذر هفت قرن از حیات سعدی اندیشمند، در کشوری که وي را چونان قلهای و ستارهای تابناک در تاریخ تمدن، اندیشه و فرهنگ خویش میدانیم و بیشک علاقهمندان و دلبستگان به وی از شمار خارجند، چندان مطلوب و دلپسند به نظر نمیرسد.
در ادامه دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني با موضوع «ذهن سعدي» به ارايه سخن پرداخت. وي در بخشي از سخنان خود پيرامون سعدي اظهار داشت كه سعدي را با سخن وي ميشناسيم. او ضمن اشاره به بيتي از سعدي:
نه هر كس حق تواند گفت گستاخ
سخن ملكي است سعدي را مسلم
به تحليل آن پرداخت. وي اظهار داشت كه گستاخ در اين عبارت به معناي شجاعت است و سعدي از اين شجاعت به ميزان لازم برخوردار است. كلمه سخن در مصرع دوم، همان حق گفتن است كه ملك مسلم سعدي است. آثار سعدي به حق نشان ميدهد كه او از روي گستاخي حقيقت را به خوبي بيان و آشكار نموده است و سخن از منظر سعدي و با توجه به اين بيت، سخني است كه حق باشد و درست نيز بيان شود، در غير اين صورت هذيان است.
اگر نيم نگاهي به تاريخ زندگي سعدي بياندازيم، سعدي را فارغالتحصيل نظاميه بغداد مييابيم؛ چنان كه خود ميگويد:
مرا در نظاميه ادرار بود
شب و روز تلقين و تكرار بود
در نظاميه كلام اشعري و فقه شافعي تدريس ميشده و سعدي در اين دو رشته كاملاًُ سرآمد بوده، اما وقتي كه به سخن سعدي در كلياتش مراجعه ميكنيم، ميبينيم كه كلمات در نهايت زيبايي به بشريت به گونهاي استوار پيام داده، اما در آن چندان اثري از تفكرات اشعري يافته نميشود، گرچه رسوباتي در اين باره وجود دارد، اما ظاهر نيست.
سعدي يك فقيه شافعي خشك و يا يك اشعري تمام عيار نيست. گسترش سخن سعدي در دورانش بسيار است و سعدي خود بدين امر واقف است.
دكتر ديناني در ادامه سخنان خود با توجه به ذهنيات رايج در مدرسه نظاميه بغداد به واكاوي ذهن سعدي و انديشه وي پرداخت.
در ادامه دكتر ضياء موحد با موضوع «در همه عمر توانم كه نصيحت گويم» به سخنراني پرداخت. وي اظهار داشت كه هر نويسنده و شاعري در عالم ادبيات، جهان را توسعه ميدهد. در مورد معرفتشناسي نيز حوزة ادبيات به سوي لاادريگري سوق مييابد چنان كه:
«آخر به كلام ذرهاي راه نيافت». حافظ در سخنان خود از سعدي صريحتر است. سعدي در مورد معرفت به اشياء عالم كمي معتدلتر است، اما در مورد اخلاق قضيه متفاوت است چون اخلاق جولانگاه ادبيات است. هر چه از قديم به جلو ميآييم، اخلاقيات در ادبيات غلبه بيشتري مييابد. در آثار بزرگ تخيل، اخلاق است.
در ادامه دكتر حسين معصومي همداني پيرامون «تحليل قطعهاي از بوستان» به سخنراني پرداخت. وي پس از خواندن قطعهاي از بوستان با مطلع:
اگر در جهان از جهان رستهاي است
در از خلق بر خويشتن بستهاي است...
به تحليل اين قطعه پرداخت و مباني موجود در آن را با واقعيتهاي موجود مورد بررسي قرار داد.
به اعتقاد وي با بازگشت به سعدي ميتوانيم دوباره خود را بازيابيم و از آن جا كه موضوع اخلاق فرد است، ميتوان مضامين اخلاقي سعدي را در يكايك افراد باز ساخت.
در ادامه دكتر سعيد حميديان پيرامون «ميان ماندن و رفتن، بحثي در يك بنمايه در غزل سعدي» به سخنراني پرداخت. وي اظهار داشت كه سعدي به رغم آن كه ناآشنايان به غزل وي ميپندارند و ويژگي تكرار را به غزل وي منتسب ميكنند، به گمان بنده، غزل وي مجموعهاي از حالات و احوال و زواياي بسيار زيادي از عشق، ظرافت هاي او و عواطف موجود در آن است. يعني اگرچه موضوع اكثر غزلهاي سعدي عشق و شور است و دلدادگي، اما اين گونه زواياي پيدا و پنهان عشق به قدري در غزل سعدي زياد است كه نميتوان آن را برشمرد.
يكي از اين حالات، به نوعي درماندگي و فروماندگي عاشق در برابر معشوق و خواست وي باز ميگردد. به گمان بنده، سعدي اين موتيف را بسيار بيشتر از نظر كميت و بسيار بهتر از ديگر غزلسرايان فارسي سروده است. حالاتي كه سعدي آن را به بهترين شكل توصيف ميكند، همان حالات دو دليها، وسواسها و شكها و درماندگيها و فروماندگيها در انتخاب دو راهي است كه هر دو آفت است و سعدي با قدرت اين بن مايه را در غزلهايش عنوان مينمايد.
به گمان بنده اين بن مايه در غزل سعدي هم از نظر پسامد بسيار بالاست و هم از نظر كيفيت به گونهاي است كه نظيري در غزل فارسي ندارد:
بيايمت كه ببينم، كدام زهره و يار؟
روم كه بي تو نشينم، كدام صبر و جلال؟
***
تو نه مرد عشق بودي خود از اين حساب سعدي
كه نه قوت گريز است و نه طاقت گزندت
دومين نشست علمي
در ادامه سخنرانيها، نشست دوم علمي يازدهمين يادروز سعدي، دكتر كاووس حسنلي، به عنوان نخستين سخنران با موضوع «آسيبشناسي كارنامه سعديپژوهي» به سخنراني پرداخت.
وي اظهار داشت كه بازخواني كارنامة پژوهشهاي ادبي براي شناخت فراز و فرودها و بحثهاي كيفي و كمّي اين كارنامه از ضرورتهاي مراكز فرهنگي ماست. فراواني تحقيقات به معناي افزايش كيفيت علمي آنها نيست.
در حوزه سعديشناسي تحقيقات تكراري فراواني وجود دارد؛ تحقيقاتي كه در حوزه سعديشناسي صورت گرفته، عموماً ميتواند در چند بخش تقسيمبندي شود: شرح و تفسير واژهها و بيتها / مقايسه سعدي با انديشمندان ديگر / معرفي نوشتههاي ديگر / بررسي كلي تاريخ، شخصيت و زندگي و مقام سعدي / معرفي ترجمهها و بررسي جنبههاي اجتماعي، معنوي و عرفاني سعدي.
وي در ادامه به بررسي تحقيقات 10 سالة اخير سعديشناسي با توجه به ده دفتر سعديشناسي منتشر شده به كوشش كوروش كماليسروستاني پرداخت. وي نتيجه كلي اين امر را پربارتر شدن از جهت كمي و كيفي مقالات سعديشناسي برشمرد.
در ادامه دكتر محسن جعفري مذهب پيرامون «سعدي در خندق طرابلس» به سخنراني پرداخت و در بخشي از سخنان خود اظهار داشت: شيخ مصلحالدين سعدي شيرازي در باب دوم (در اخلاق درويشان) كتاب گلستان حكايتي آورده است:
«از صحبت ياران دمشقم ملالتي پديد آمده بود. سر در بيابان قدس نهادم و با حيوانات انس گرفتم تا وقتي كه اسير فرنگ شدم. در خندق طرابلس با جهودانم به كار گل بداشتند....».
داستان اسارات سعدي در چنگ فرنگيان (صليبي) و كار گِل در خندق طرابلس لبنان، همچون بسياري از داستانهاي او در بوستان و گلستان، صبغهاي مجازي و اندرزي دارد و واقعيت آنها دير زماني است كه مورد ترديد بوده و نادرستي برخي از آنها به اثبات نيز رسيده است.
ترديد نيست كه سعدي تصور روشني از فرنگيان و اسيران مسلمان در سواحل مديترانه دارد. درست است كه صلاحالدين ايوبي سرزمينهاي اسلامي را آزاد كرد، اما طرابلس همچنان در دست صليبيان بود. سعدي در چند جاي ديگر هم به قيد و بند فرنگيان اشارت دارد، اما به نظر ميآيد كه داستان اسارت در چنگ صليبيان را بايد مجازي و نمادين پنداشت تا آن كه واقعي انگاشت. سعدي سه سرنوشت تلخ و زجرآلود:
اسارت به دست فرنگيان / گِل كشي در خندق (براي لاروبي) / و كار كردن همراه يهوديان
را با زجر زندگي با زن بدبرابر، بلكه به مراتب از آن بهتر شمرده است. نسبت يك به ده مبلغ فديه (10 دينار) به مَهريه (100 دينار) نيز اين ترديد را تشديد ميكند كه اين مبالغ تنها براي نشان دادن ميزان سختي حرف همسر كج رفتار سعدي است.
در ادامه دكتر عبدالرسول خيرانديش پيرامون «شيراز در روزگار سعدي در تحول رويكرد از اصفهان به كيش» به سخنراني پرداخت. وي در بخشي از سخنان خود اظهار داشت كه ظاهراً سعدي حدود صد سال و اندي عمر كرده است. اين صد سال منتهايش 690 است. اگر اين صد سال را به دو دوره 50 ساله تقسيم كنيم؛ در دورة اول، سياست حكمرانان فارس، تصرف اصفهان است و براي اين منظور بسيار تلاش كرده تا سرانجام نااميد شدند. از آن پس تمام تلاش آنها براي تصرف كيش و خليجفارس بود. فارس روزگار سعدي بسيار كوچك بوده و قسمت عمده آن در دست ملوك شبانكاره بوده و بخشي در دست اتابكان. بخش حكمرانان شبانكاره بسيار ناامن و ويران بوده. بخش غربي و شمالي فارس در دست ملوك لُر بوده و بدين ترتيب مشت كوچكي در دست سلغريان فارس بوده. قاعده اين مثلث نيز به دست ملوك قيصر افتاد. در اواسط قرن ششم سلغريان براي آن شدند تا عراق عجم را تصرف كنند. وي در ادامه سخنراني به چگونگي پيشرفت اين روند و توسعه آن به سمت كيش در دروان سعدي پرداخت.
سخنران پاياني اين نشست دكتر هيبتالله مالكي بود كه با موضوع ارزش دانش و دانشوري در روزگار سعدي سخنراني نمود. وي اظهار داشت كه در قرن هفتم فرمانفرماي زبان و ادب فارسي آسمان ايراني را نوراني كرد. هيچ هنرمند تاريخمندي از زمانهاش جدا نيست.
براي شناخت سعدي بايد دورانش را شناخت و چگونگي شكلگيري شخصيت و انديشهاش را دريافت و بايد دانست كه در كجايي تاريخ ايستاده و به كدام سو نظر دارد. سعدي در دورهاي پرورش يافت كه به واسطه كشتار دانشمندان همه گرايشهاي فرهنگي دچار پريشاني شده بود.
وي در ادامه به ضرورت و ارزش نقش دانش و علوم در آن دوران پرداخت.
مراسم جنبي برگزاري يادروز سعدي علاوه بر اجراي تئاتر ياساي عشق، يا مصائب شيخ سعدي در پايان بندي حكايت اول گلستان به سرپرستي امين غلام پور و نويسندگي و كارگرداني مهدي سوداگران در سعديه، دربرگيرندة برنامههاي متعددي بود كه کمالی مدیر مرکز سعدیشناسی پيرامون آنها و نيز كارنامه سعديپژوهي در شیراز اظهار داشت: هنوز تا امکان ارایه گزارش کارنامه ای پربار در عرصه سعدی پژوهی راهی طولانی مانده است و سعدی شناسان و دوستداران سعدی که وام داران سخن، حکمت، عشق، شعر و نثر سعدی اند، هنوز چنان که باید حق عظیمی را که شیخ بر گرده تکامل فرهنگ ایران زمین و فارس دارد، ادا نکرده و کارنامه پرباری در سعدی پژوهی به یادگار نگذاشته اند.
کمالی تصریح کرد: برگزاری پیاپی یادروز سعدی فرصت مغتنمی است که بتوان از یکسو داشته ها و کاستی های این عرصه را در هر سال به قضاوت نشست و از سوی دیگر شعله سعدی پژوهی را پرفروغ تر کرد تا در آینده ای نه چندان دور شاهد آفرینش آثار گرانسنگی دراین عرصه باشیم.
مدیر مرکز سعدی شناسی همچنین افزود: بزرگداشت استاد دکتر مظاهر مصفا سعدی پژوه و ادیب معاصر از دیگر برنامه های این بزرگداشت است. وی تصحیح کلیات خود را در سال 1339 از روی نسخه تصحیح شده انجمن ادب فارس و نسخ خطی دیگر منتشر کرد و چاپ دوم این اثر با افزوده ها و اصلاحات در سال 1383 توسط انتشارات روزنه به شکل زیبایی همراه با صد فهرست و بیست باب منتشر شد.
از دیگر برنامه های اعلام شده می توان به فعالیت های ذیل اشاره کرد: انتشار کلیات سعدی بر اساس نسخه فروغی توسط انتشارات هرمس و با همکاری مرکز سعدی شناسی در قطع پالتویی و با کاغذ مخصوص کم حجم، انتشار دفتر دهم سعدی شناسی، انتشار دو کارت غزل و دو کارت حکایت سعدی و نیز دو پوستر ویژه یادروز سعدی ، بازدید رایگان از آرامگاه سعدی و گلباران آرامگاه سعدی، غزل خوانی و حکایت خوانی سعدی و اهداء آثار سعدی به حافظان غزل و حکایت شیخ.
همچنین اهدای لوح سپاس مرکز سعدی شناسی به انتشارات هرمس به دلیل توجه ویژه به ادبیات فارسی و بویژه انتشار دو کتاب کلیات سعدی و گلستان و بوستان دو زبانه ، برگزاری نشست طنز سعدی در شهر کتاب تهران به دبیری علی اصغر محمد خانی و با همکاری انتشارات هرمس و مرکز سعدی شناسی، برگزاری شب سعدی در پنجم اردیبهشت ماه در خانه هنرمندان ایران توسط مجله بخارا و با همکاری مرکز سعدی شناسی و نیز برگزاری نشست های مختلف فرهنگی و هنری وعلمی در برخی از شهرهای ایران و جهان از دیگر برنامه های یادروز سعدی است.
کمالی آمار چاپ کتاب های پیرامون سعدی را بر اساس اطلاعات کتاب هفته به شرح زیر اعلام کرد: بر اساس آمار ارایه شده در سال 85 در مجموع 74 عنوان کتاب در شمارگان 192400 پیرامون سعدی منتشر شده است که از این میان کل کتاب های چاپ اول 26 عنوان در شمارگان 72700 است که از این تعداد 6 عنوان شمارگان 11500 کتاب های پیرامون سعدی و 8 عنوان با شمارگان 43200 به کلیات سعدی، 6 عنوان در شمارگان 17700 به گلستان و 6 عنوان در شمارگان 15300 به بوستان اختصاص دارد . کتاب های چاپ دوم تا بیست و سوم نیز 48 عنوان در شمارگان 119700 منتشر شده است که از این تعداد 4 عنوان کتاب در شمارگان 8000 پیرامون سعدی، 15 عنوان با شمارگان 34700 کلیات سعدی، 21 عنوان درشمارگان 53300 گلستان و 8 عنوان در شمارگان 23700 بوستان میباشد.
شب سعدي، تجليل از دكتر مظاهر مصفا
در ادامه مراسم بزرگداشت يازدهمين يادروز سعدي، در روز پنجم ارديبهشت ماه در تهران، به واسطه «شب سعدي» در خانه هنرمندان ايران، به ياري بخارا و مركز سعديشناسي از دكتر مظاهر مصفا تقدير و تجليل شد. در ابتدا، كوروش كمالي مدير مركز سعديشناسي به شرح وقايع ده ساله گذشته پيرامون سعدي و نيز فعاليتهاي مركز سعديشناسي پرداخت. وي در بخشي از سخنان خود اظهار داشت:
اينك در اين شب گرامي، شب سعدي كه با ياري مدير مدبر بخارا و حضور شما بزرگواران و فرهنگوران سامان يافته است، ده سال از زمان شروع فعاليتهاي مركز سعديشناسي ميگذرد و از آن روز تاكنون ده شماره از نشريه سعديشناسي به پاسداشت هر ياد روز سعدي منتشر شده است.
در سال 1376 پيشنهاد نامگذاري اول ارديبهشت به نام روز سعدي و بيستم مهرماه به نام روز حافظ ارايه شد و دو سال بدون موافقت رسمي، اين روزهاي دلنشين را در شهر شيراز و در جوار آرامگاه شاعران بزرگ ايران زمين به جشن نشستيم. در سال 1378 برگزاري و مقبوليت اين دو روز فرهنگي بهانهاي شد كه شوراي فرهنگ عمومي، علاوه بر پذيرش و تصويب اين پيشنهاد 10 روز فرهنگي ديگر را نيز به نام نامآوران سخن و انديشه و حكمت و فلسفه بر آن بيفزاييد و روزهاي فرهنگي زينت بخش تقويم ايران شود.
مركز سعديشناسي با استفاده از تجربة برگزاري همايشهاي مستمر و بررسي كارنامه سالانه سعديپژوهي، ضرورت ساماندهي برنامهاي ملي براي سعديپژوهي و عمومي كردن آثار سعدي را مدنظر قرار داد و سال 1385 تا 1395 را به عنوان «دهه سعديشناسي» اعلام كرد و هر سالي را به موضوعي ويژه اختصاص داد: سال 85 دورانشناسي سعدي، سال 86 زندگي، انديشه، زبان و شخصيت سعدي، سال 87 گلستان، سال 88 بوستان، سال 89 غزليات، سال 90 قصايد، مجالس، قطعات، هزليات...، سال 91 نسخهشناسي آثار سعدي و انتشار كليات سعدي به عنوان نسخه مركز سعديشناسي همراه با بزرگداشت مصححان برجسته كليات سعدي، سال 92 سعدي و معارف اسلامي و فرهنگ ايراني، سال 93 سعدي و مسايل اجتماعي، فرهنگي اخلاقي، سياسي و ادبيات عصر ما، سال 94 هنر سعدي، سنت و نوآوري و فرهنگ مردم، سال 95 سعدي در حديث ديگران و ديگران در حديث سعدي همراه با برگزاري كنگره بينالمللي سعديشناسي با حضور سعديپژوهان و مترجمان آثار سعدي در سراسر جهان و تهيه و انتشار گزيده كليات سعدي به ده زبان زنده دنيا.
در اين دهه، مركز سعديشناسي خواهد كوشيد كه مقالات ارايه شده به كنگره يادروز سعدي را براساس اين تقسيمبندي سامان دهد و در هر سال كتابهايي پيرامون موضوع آن سال را از پژوهشگران و سعديشناسان منتشر كند. همچنين از پايان نامههاي كارشناسي ارشد و رسالههاي دكتري مرتبط با موضوع هر سالة دهه سعديپژوهي، حمايت خواهد كرد.
مركز سعديشناسي نسبت به جمعآوري نسخ خطي و تصحيح نسخهاي از كليات به عنوان نسخة اساس پژوهشهاي مركز با همكاري سعديشناسان اقدام خواهد كرد.
در اين دهه همچنين باغ موزه سعدي و ساختمان مركز سعديشناسي در جوار آرامگاه سعدي ساخته خواهد شد و تلاش براي ساخت فيلم سينمايي و سريالهاي تلويزيوني براساس زندگي و آثار سعدي پيگيري خواهد شد.
برگزاري جشنوارههاي هنري با موضوع زندگي و آثار سعدي از قبيل جشنوارة تئاتر سعدي، جشنواره موسيقي سعدي، جشنواره خوشنويسي سعدي، جشنواره نقاشي سعدي و جشنواره مجسمه سازي سعدي از ديگر برنامه مركز در دهه آينده است.
همچنين طرحهاي پژوهشي تدوين و انتشار فرهنگ واژهنماي كليات سعدي، شرح غزليات سعدي، شرح قصايد سعدي، شرح بوستان سعدي، شرح گلستان سعدي، و شرح مجالس و قطعات سعدي و... و به ويژه تدوين «دانشنامه سعدي» كه هماكنون ويراست اول مدخلهاي آن آماده شده است، در اين دهه و با ياري خداوند عزوّجل و همكاري و طراحي پژوهشگران، سعديشناسان، سازمانها و نهادهاي فرهنگي ذيربط از سوي مركز سعديشناسي انجام خواهد شد.
اميد است كه با راهنماييها و همكاري اهل علم و فرهنگ و هنر، دهة سعديشناسي به دهة طلايي، ماندگار و مؤثر در سعديپژوهي تبديل شود.
در ادامه سخنان، وي به تجليل از دكتر مصفا پرداخته، ضمن بررسي كارنامه فرهنگي و پژوهشي و علمي وي اظهار داشت:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شيريني
غنيمت است چنين شب كه دوستان بيني
در اين شب بشكوه، در شب سعدي مفتخريم كه به پاسداشت فرزانه سعديپژوه، دكتر مظاهر مصفا بنشينيم. اديب گرانقدري كه سالهاي بسيار از «نيستان گداختة جان» را در راستاي گسترش و شكوفايي ادب فارسي گذرانده است. در سال 1339 فهرستي صدگانه و چند صد صفحهاي موضوعي و بسامدي كه تا آن زمان در ايران سابقه نداشت، زيب و زيور كتاب مستطاب شيخ اجل كرد و كليات خويش را براساس نسخ تصحيح شده انجمن ادب فارس و يك نسخه خطي معتبر و قديمي ديگر منتشر كرد كه اين كليات پس از چهل سال در سال 1383 در كالبدي نوين و زيبا بار ديگر توسط نشر روزنه به چاپ رسيد.
وگرچه در پيوند با نام بزرگ سعدي به پاسداشت از تلاشهاي بيشائبهاش نشستهايم، آن هم نه در خور استاد كه در حد توان خويش، اما به واقع وامدار تمامي آثار سترگي هستيم كه جز از سرِ عشق و ايمان و باور، آفرينش آنها امكانپذير نبوده است و گرچه روزگار او را به حكايت شكايت ستمهاي بينهايت و همهمه سپيد و سياه صبح و شام فرا خوانده، اما ابناي روزگار را بايد كه شكوهش را باز شناسند، حرمتش را ارج نهند و قدرش را والا نهند.
بادا كه گنبد گردنده مينايي در ساغر جامش، نه خون جگر، كه درّ ثمين شادمانگي ريزد و جام وجودش، نه لبريز از شكيبايي، كه لبريز از اميد باشد. چرا كه به باور سعدي:
غرض نقشي است كز ما باز ماند
كه هستي را نميبينم بقايي
در ادامه، دکتر ضیا موحد در این جلسه با یادی از عمران صلاحی در کتاب « گفتار طرب انگیز» او گفت: « او بیشتر از بسیاری از افرادی که درباره طنز سعدی صحبت کردند، به طنزهایی که در بوستان و گلستان است، بسیار دقیق و نکته سنج اشاره کرده است، یادش بخیر باد.!» وی ادامه داد:« سعدی شاعر کلاسیک ماست و مثل همه کشورهایی که سابقه فرهنگی و شاعر کلاسیک دارند، این شاعران دوام مرموزی دارند. امروز نه مثل شکسپیر کسی نمایشنامه مینویسد نه مثل سعدی کسی بوستان و گلستان مینویسد، اما اینها زندهاند، خیلی هم زنده هستند. اینها در قلب ملت جا دارند. راز این ماندگاری چیست؟ من به جد معتقدم امروز نباید غزل گفت. شاعران گذشته ما با این سبک کاری که داشتند، این سبک را به انتها رساندند. این ادعای بزرگی است که من میکنم، زبان شناسان میتوانند اعتراض کنند و بگویند امکانات زبان بی انتهاست، تو چه طور میگویی غزل فارسی امکاناتش را به انتها رسانده؟ من در جواب میگویم که این راه، راه امروز شعر ما نیست. ما امکانات بیشتری داریم. چرا از امکانات بیشتر استفاده نمیکنیم. چرا خودمان را در مصراعهای مساوی و ردیف گیر میاندازیم. فضا را وسیع تر بگیریم وتکنیک را بالاتر ببریم.» او با استناد به ویتگنشتاین گفت:« او میگوید اگرجملهای به من بدهند وبگویند معنی این را به من بگو، جملهای مترادف آن میگویم، اما اگرجملهای به من بدهند و بگویند معنیاش چیست و بگویم معنی آن همین ترتیب نوشتن کلمات است دنبال هم، همین موسیقی کلمات، همین چیزی است که روی کاغذ میبینی، همین است، این شعر است». وی ادامه داد: «یعنی شعر چیزی نیست که بتوانی معنا بکنی. حرف آخر این است که شاعر از زبان شیئی میسازد. شیئی غیر از کلام است. سعدی در قالب یک فرهنگ، در قالب جهانی که در آن بود این کار را کرده است. یعنی آن شکلی که سعدی کلمات را پهلوی هم میگذارد و شیئی میسازد، کاری است که نبوغ او این کار را انجام داده، شیئی ای میآفریند که دیگران نمیتوانند این شیئی را بیافرینند . حال اگر زمانش هم گذشته که گذشته، او در محدوده امکانات خودش کاری که کرده نفس بعدیها را بریدهاند.
یکی از کارهایی که سعدی کرده، شعر گفتاری است. سعدی وزن و قافیه و مجاز را دور میزند و شعر میگوید. شعرسعدی حالت آب دارد، هر جا رهایش کنی تمام مانعها را دور میزند و رد میشود. سعدی جوری به زبان فارسی مسلط است که از موانع وزن و قافیه و ردیف رد میشود».
در ادامه مراسم، دكتر اصغر دادبه به ذكر خاطراتي از دكتر مظاهر مصفا پرداخت و ابياتي را نيز قرائت كرد. دكتر مظاهر مصفا نيز به خواندن منظومه بلند خويش را با مصرع آغازين: «آي آزادي، اي دروغ بزرگ...» پرداخت.
در ادامه پس از آن، لوح سپاس مركز سعديشناسي به پاسداشت سالها تلاش بيشائبه و برخاسته از نيستان گداخته جان استاد مظاهر مصفا در راستاي گسترش فرهنگ سعديشناسي و سعديپژوهي و به ويژه تصحيح و انتشار متن كامل ديوان شيخ اجل سعدي شيرازي به وي اهدا شد.
همچنین در این جلسه عبدالکریم تمنا ریاست سابق کتابخانه هرات، شعری از سرودههای خود را قرائت کرد و صدیق تعریف نیز به درخواست حاضران یک قطعة آوازی اجرا نمود.
بادا كه پيوسته رهروان فرهنگ، علم و بينش، سربلند و مانا بمانند!
ز خاك سعدي شيراز بوي عشق آيد
هزار سال پس از مرگ او گرش بويي